باز هم حس عجیبی دارم هم خوشحالم هم ناراحت هم پر از غم هم لبریز از شادی هم سرشار از تشویش واضطراب! بالأخره آن سببی که بی سبب آرام وقرار دل بیقرارم را ربوده بود امروز حدود ساعت1و10دقیقه در زد و قدم بر چشم ما نهاد!
نامه رسان خوش خبرمان گذرنامه ام را آورد! خدا شهیدش کند انشالله، این هم باشد بجای شیرینی خوش خبری اش!
یعنی دیگر هیچ مانعی نیست بر سر راهم جز خودم؟
یعنی میشود هفته آینده این ساعات را در صحن و سرای مولایم بسر آورم.؟باور نمیکنم...
بازهم زمزمه دلم این شده: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟
کسی میشناسد این حسین را،که دل عالم را ربوده؟
تاریخ : سه شنبه 92/8/28 | 11:44 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.